Sunday, 25 December 2011

نبینی خیر از شیخ دغل کار


این هم شعری دیگر در باره شیخ‌های مملکت


نبینی خیر از شیخ دغل کار

از این رو شهرتش گردیده مکار

شکم چون بشکه از مال حرام است

به هر دوز و کلک او میزند دست

هزاران خون را ناحق بریزد

اگر با دشمنی با تو ستیزد

نباشد گفته‌هایش غیر اوهام

به صبح و ظهر و عصر و مغرب و شا م

نه من تنها ز آنها گویم و بس

چنین باشد بپرسی‌ تو زهر کس

خدا وند ا تو نسل شیخ را زود

چنان بردار نباشد هیچ موجود

سخن را کم بگو"نافذ"بدانی

که شیخان احمق اندو هم روانی‌

و اینهم "وعده"

تجربه از سال قبل تاریخ بود

هیچ از آن تجربه کردیم سود

مشکل این مملکت اوهام گشت

انگلیس در صدر این اوهام نشست

خوردمان دادند خرافاتی ز دین

کاشتند تخم نفاق و جنگ و کین

صحبت از شمر و معاویه کنند

خود ز صد‌ها شمر هم بد تر شدند

آمدند و مملکت بر باد رفت

وعده میدادند به ماها پول نفت

نه فقط پولی‌ نصیب کس نشد

دیزی سرباز را هم گربه برد

"نافذ ا"کمتر بگو از شیخ دون

خود بداند شیخ خوار است و زبون

امیدوارم مورد پسند دوستان و هموطنان قرار گرفته باشد

Zhoobin Ghashghaee

Sunday, 11 December 2011

تجزیه طلبها نمی توانند ایرانی‌ باشند از هر اقوامی که باشند

افرادی که زیر پرچم بیگانه از یک قشر جامعه برای رسیدن به افکار شومشان استفاده میکنند باید بدانند که ایرانی‌ هوشیار است مواظب این افراد باشیم مهم نیست از چه اقوام باشند پاینده ایران یکپارچه و زند باد  ایرانی‌ آزاده